با الهام از آيه «بسم الله الرّحمن الرّحيم»(قسمت اول)- استادایلیام رام الله
«بسم الله الرحمن الرحیم گنج بشارتهای الهیست که اگر گشوده شود، انسان از همۀ بشارتهای آسمانی برخوردار خواهد شد.» ايليا «ميم»
با الهام از آيه «بسم الله الرّحمن الرّحيم»
(قسمت اول)
اسلام دين محبت است. دين صلح و بخشش و پيوند است… اين را جزء به جزء شريعت اسلام ميگويد و بلكه فرياد ميزند. «بسماللهالرّحمنالرّحيم» يكي از اجزاء بنيادي اسلام و قرآن است. اگر به همين يك جزء توجه كنيد، همة اسلام را در آن خواهيد يافت و تمام پيام قرآن را درك خواهيد كرد. كتابي كه تقريباً همة سورههايش با «بسماللهالرّحمنالرّحيم» شروع ميشود، خود به وضوح اين پيام را ميرساند و محتوا و جهت اصلي آن محبت و بخشندگي است. در يك مورد هم كه با «بسماللهالرّحمنالرّحيم» شروع نشده، در جاي ديگر آن را دو بار آورده است… چرا سورههاي قرآن اينطور شروع ميشود؟ چرا با كلام ديگري آغاز نميشود؟ دليل تكرار پي در پي اين آيه عاشقانه چيست؟ همين نشان ميدهد كه خدايي كه اسلام از آن ميگويد، پيش از هر چيز و بيش از هر چيز ديگر، مهربان و بخشنده است و چنين خدايي، از مؤمنان به خود، انتظار مهرباني و بخشودن دارد. تأكيد قرآن و اسلام بيش از هر چيز، آن است كه اي مردم محبت را دريابيد و مهرباني كنيد و الاّ چرا همة پيامهاي خود را با عبارت به نام خداوند بخشنده و مهربان آغاز ميكند. چرا جملة ديگري، آغازكننده نيست. قرآن با جمله به نام خداوند انتقامگيرنده، به نام خداوند متكبر و به نام خداوند عادل شروع نشده، پس خدايي كه در دل آيات قرآن نهفته است، در اول و آخر مهربان و بخشنده است. اگر هم صفت ديگري دارد، اين ويژگي او حالتي است از محبت بيپايانش.
خداوند عادل است، اما بخشش خود را بر عدالت خويش برتري ميدهد. حسابگر است، اما داوري و حسابگري او تحتالشعاع بخشش لايزال اوست…
اما رحمن و رحيم به اين معنا نيست كه خداوند مجازات نميكند. وقتي پدر و مادري فرزند خود را دوست دارند، اين محبت را هميشه به يك شيوه به او نشان نميدهند. گاهي به او مستقيم محبت ميكنند، مستقيماً به او هديه ميدهند. اما گاهي لازم است اين مهرباني، شكل ديگري به خود بگيرد. وقتي والدين ميبينند كه فرزندشان در معرض خطر قرار دارد، اگر اين فرزند با نرمي و مهرباني متوجه شد، كه تبعيت ميكند و از خطر خلاصي مييابد، اما اگر گوش نكرد، به خاطر خودش، به خاطر محبتي كه والدين به او دارند، با سياست و اگر نشد، با قدرت با او رفتار ميكنند. اما اين قدرت خشونت نيست، اين عين محبت است. اين اجبار ظاهري، باطني جز توجه و دلسوزي والدين ندارد. خشم و مجازات خدا هم شبيه همين است. عذابي كه خداوند متوجه بندة خود ميكند، تماماً محبت و رحمت است. مثل طبيب بسيار مهرباني كه ميخواهد غدّهاي كشنده را از بدن بيمار خود بيرون بياورد. او به جراحي متوسل ميشود، اما اين جراحي، اين عذاب كشيدن و رنج بردن، چيزي جز محبت نيست. پس خداي قهار، همان خداي رحمان است. قهر او همان مهر اوست. سيلي او، نوازشهاي عاشقانة اوست. تلاش عاشق است براي نجات معشوق. براي بيدار كردن او و بيرون آوردنش از خواب مرگ و غفلت. عدالت خدا هم عين مهر و رحمت اوست. پدر و مادري كه فرزندان زيادي دارند، وقتي بخواهند همة فرزندان خود را محبت كنند، يكي از وجوه اين محبت آن است كه اجازه ندهند آنها به يكديگر آسيب برسانند، همديگر را در خطر بيندازند و به حقوق همديگر تجاوز كنند. اينجاست كه محبت، به شكل عدالت خود را آشكار ميكند. خداوند عاشق، خداوند عادل ميشود. اين عدل عاملي است براي تحقق عشق و محبت خداوند، به همة مخلوقات خود…
پس عدلي كه اساس آن محبت نباشد، از سنخ عدل الهي نيست. خشم و قهري كه باطن آن رحمت و محبت نباشد، نه خدايي است و نه براي خدا. خداخواهانه نيست، نفساني و خودخواهانه است…
«لاالهالاّهو»، يگانگي خداوند، پيامي است كه همة اديان آسماني بر آن تأكيد داشتهاند. لكن هر ديني پيامهاي اختصاصي خود را دارد. درست است كه اولين فرياد قرآن، «لاالهالاّالله» است، اما اين فريادي است كه در اديان و كتب نوراني ديگر هم، اگر تحريفات آنها را در نظر نگيريم وضوح دارد. پيام منحصر به فرد و اختصاصي اسلام بعد از «لاالهالاالله» كه پيام مشترك اديان است، «بسماللهالرّحمنالرّحيم» است و اين به بشر ميگويد اسلام دين رحمت است، نه خشونت. اسلام آيين محبت است، نه نفرت. خدايي كه اسلام وصفش ميكند عاشق است. عاشق مخلوق خود است و او عاشقترين است، «ارحمالراحمين» است و همجنس، همجنس ميطلبد. كسي كه عاشق نيست، اين خدا را نميفهمد و بلكه از فهم و تجربهاش (كه خود الله اكبر فهمناپذير است) بسيار دور است. كسي كه عاشق نيست قرآن را نميفهمد. منظور آيات را در نمييابد. چون نخست ميگويد: «بسماللهالرّحمنالرّحيم»، وقتي ميگويي به نام خداوند بخشندة مهربان نميتواني با نفرت و بدي عمل كني. اگر تو خداي مهربان را بپرستي، پس تو هم مهرباني. اگر الآن بگويي به نام خداوند بخشنده، اگر به راستي بگويي، پس تو هم اكنون بخشندهاي. چون انسان شبيه هماني ميشود كه آن را ميپرستد و تسليم اوست. اگر خداي تو رحمن و رحيم است و اگر تو واقعاً چنين خدايي را ميپرستي، پس تو هم بايد رحمان و رحيم باشي. مشت، نمونة خروار است و قطره ميتواند از دريا خبر دهد. اگر تو مهرباني، پس معلوم است كه خدايي هم كه تو ميپرستي مهربان است و اگر عدالت داري، پس خدايي كه تسليم او هستي عادل است و اگر صفت خداوند تو، در تو نيست، پس به واقع «او» خداوند تو نيست و تو خود را در اختيار جز «او» قرار دادهاي و جز «او» را شنيدهاي…
برگرفته از کتاب تعاليم حق (الاهيسم) ـ اثر ايليا «ميم»
انتشار اول در نشريه تفكر متعالي – شماره 4
کتاب آمین 1 « ایلیا یعنی خدا با من است » را دانلود کنید
لینکهای مرتبط:
درس های مبارزه بی خشونت,سایت هواداران استاد ایلیا میم رام الله,وبلاگ آمین1,وبلاگ آنتی کالت,وبلاگ دریچه نور,پایگاه معرفی جنبش های نوپدید دینی,وبلاگ ترویج راستی,مدافعان استاد فتاحی,درون کاوی,علم مبارزه,اسرار ماوراء,دیده بان ادیان و مذاهب,آمین3,سایت حامیان استاد ایلیا رام الله,پایگاه دیده بان ادیان و مذاهب,الگوی هستی,عصر اگاهی,پایگاه حامیان استاد فتاحی,خبرنویس آزاد,درباره ایلیام,ویکی پدیای فارسی,پیمان فتاحی,دالایی لاما,اوشو,کریشنا مورتی,سای بابا,اکنکار